درسته،تو توی قصه هایم رومئو بودی

اما من هرگز ژولیت نبودم.

#نویسنده‌مست
دیدگاه ها (۱۰)

یه‌روزی ، یه‌جایی ،

من منتظر نشستم تنها که شدی و همه ولت کردن

خوشی تو راه رسیدن به ما تصادف کرد ؛ مُرد ...

چونکه در آخر وقتی یه نفر رو از دست میدی؛هر شمعی، هر دعایی..ق...

آرزو هایم را میخواستم با تو برآورده کنم اما خود نیز آرزو بود...

آرزو هایم را میخواستم با تو برآورده کنم اما خود نیز آرزو بود...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط